دردِ جهان نما در جانِ تهران ما
امتیاز:
رضا وثوقی – روزنامه نگار
خبر فتح کرسی های دور دوم شورای شهر تهران توسط فهرستی اصولگرا مثل بمب در فضای سیاسی اوایل دهه 80 پیچید اما کسی گمان نمی کرد که این رخداد سرآغازی باشد بر حرکت دسته جمعی اصولگرایان از بهشت به پاستور. با این حال و در میانه تحولات منتهی به انتخابات ریاست جمهوری سال 84 ، ساز مخالفت با دولت وقت نه از شهرداری تهران که از حاشیه زاینده رود برخاست،، خرداد سال 84 ، چند روزی بیشتر به برگزاری انتخابات پرشور و هیجان ریاست جمهوری نمانده بود که موضوع احداث برج جهان نمای اصفهان از یک مساله استانی به متن رخدادهای سیاسی کشور کشیده شد، اصولگرایانی که بر مسند شهرداری اصفهان نشسته بودند برای احداث برجی بلند در حریم تاریخی اصفهان اصرار داشتند و دولت وقت هم بی تعارف چنین کاری را ناشدنی می دانست، حرفهای حسین مرعشی در کسوت معاونت ریاست جمهوری و ریاست سازمان میراث فرهنگی همانقدر که می توانست روایت یک سوی این تعارض دیدگاه باشد به دلیل نسبت او با مرحوم هاشمی رفسنجانی که اصلی ترین نامزد انتخابات آن سال بود می توانست بحث رسانه ای در این زمینه را زیر سئوال ببرد، اما نمی شد دست روی دست گذاشت، از طریق دفترش قرار مصاحبه را هماهنگ کردم و همان روز ساعت پنج عصر در دفتر کارش نشستم، اول از همه گفت: اوضاع سیاسی کشور را که می دانی پس زیاد سراغ سیاست نرو...بحثمان با برج جهان نما شروع شد اما انگار حرف زدن از این مساله هم خونش را به جوش می آورد، با تعصبی رو به تزاید حرف میزد، می گفت اصلا مگر می شود حریم یک شهر تاریخی را اینطور راحت نقض کنیم؟ چه بلایی بر سر هویت خودمان می آوریم ؟ مگر اعتبار جهانی اصفهان را مفت به دست آورده ایم که اینطور مفت از کف بدهیم؟ می گفت که زندگی در اصفهان یکی از ارزش هایش این است که این شهر یک حریم تاریخی غیرقابل تعدی دارد ، به همین دلیل می توان این شهر را در عرصه های جهانی با سری افراشته معرفی کرد حالا چرا بخاطر ساختن یک سازه ی غیرضروری باید همه ی این ارزش و مزیت را از بین ببریم؟ در شورانگیزترین جمله اش هم گفت که آقایان برج جهان نما را بسازند من کل حریم تاریخی میدان نقش جهان را حذف می کنم، آنوقت بروند جواب نسل های بعدی اصفهانی ها را بدهند! ( جمله ای که به تیتر یک روزنامه فردایش تبدیل شد)اعتراض هایش که فروکش کرد حرف و بحثمان به روند مدیریت شهری کشید... درباره مدیریت شهرها نظرات جالبی داشت و من که او را بیشتر در مسئولیت های دولتی دیده بودم از غنای فکری او درباب مدیریت شهری تعجب کردم، می گفت که خیلی از شهرهای ایران در مسیر مدرنیته هویت خود را گم کرده اند واین مساله باعث می شود به تدریج شهروندان با نوعی گمگشتگی هویتی مواجه شوند، او این اتفاق را خطری برای جوامع شهری می دانست و معتقد بود شهروندان بی تعصب نسبت به شهرشان، هرگز نمی توانند آینده شهرشان را بسازند این می شود که دولت ها باید پول خرج کنند تا سازه بسازند ، شهرها را مدرن و زیبا کنند اما در نهایت هم کسی از زندگی در این شهرها راضی نیست، بلکه فقط روزگار می گذرانند، مردی که سالها در راس سازمان میراث فرهنگی کشور بود، صراحتا تهران را مستعد داشتن یکی از پویاترین جوامع شهروندی در قاره آسیا می دانست، به تاریخ تهران اشاره می کرد و اینکه هرچند دویست و اندی سال از پایتختی تهران نمی گذرد اما این شهر در تمام دوران افزایش جمعیتش و در زمانه ای که در حال جذب جمعیت و تبدیل شدنش به کلان شهر بوده مرکز سیاسی کشور نیز محسوب می شده است و به همین دلیل باید انتظار داشت که شهروندانش الگو و مثال زیست ایرانی اسلامی باشند، درباره تهران و روند توسعه آن نظراتی متفاوت از دیگران داشت ؛ نگاهی به ساعت کردم و دیدم بخش عمده ای از گفت و گویمان بعد از مساله جهان نما معطوف به مسایل مدیریت شهری شده است! گفتم امیدوارم شهردار امروز تهران ( که آقای احمدی نژاد بود) راهی پاستور نشود ولی کاش شما می توانستید سالها قبل بجای اینکه به میراث فرهنگی بیایید به شهرداری بروید... خندید و گفت نه آقای خاتمی اینجا به کمک نیاز داشتند که آمدم...
دوازده سال از آن گفت و گوی من با حسین مرعشی گذشت ، فراز و فرودهای زیادی در روند توسعه ایران رخ داد اما هنوز تهران نیازمند مدیری است که به هویت شهروندان این شهر توجه کند، تهران میلیونها تن سازه فولادی را در خود هضم کرده اما هنوز تشنه ی رویکردی است که توسعه اش بر پایه شهروندانش باشد ، نیازمند نگاهی است که معتقد باشد شهر خوب با شهروندان خوب ساخته می شود نه الزاما با بزرگراه های دوطبقه و میادین سنگفرش شده.
این روزها در شورای شهری که مردم در 29 اردیبهشت برگزیدند رایزنی بر سر انتخاب شهردار آینده تهران در جریان است و حسین مرعشی یکی از اصلی ترین گزینه های شهرداری تهران است، به اعتقاد من آمدن او به شهرداری تهران ناشی از هر نوع رایزنی سیاسی در شورا باشد یک نتیجه برای ویترین نظام اسلامی در پی دارد ، اینکه مدل توسعه شهری تهران بر ریل هویت یک شهر ریشه دار حرکت می کند، شهردار شدن کسی که در دولت اصلاحات کسوت میراث بانی از ففرهنگ و تمدن اسلامی ایرانی ما را بر تن داشته است حاوی این پیام است که تهران از این پس نه بر مبنای " تئوری آشوب توسعه " که با مدل تمدن محور توسعه خواهد یافت... درست است که تهران اتوبان و معبر و میدان و قطار و اتوبوس می خواهد ، درست است که تهران فضای سبز و برج و آپارتمان می خواهد، اما آنها که درد داشتن یک شهر الگو را دارند می دانند تهران بیشتر از هر چیز نیازمند بازشناسی دردهایی از جنس جهان نمای اصفهان است، رای شورای شهر به حسین مرعشی برای نشستن بر کرسی شهرداری تهران می تواند تهران را از درافتادن به چاله ی بحران هویت نجات دهد.
منبع: هفته نامه سرزمین انرژی - شماره 22