دیگی که برای آنها نجوشد برای اقتصاد ملی هم نجوشد! / گچساران،کدرمز یک نوسان گیری چرب > پیام نفتون
تاریخ انتشار: چهارشنبه 28 آبان 1399
دیگی که برای آنها نجوشد برای اقتصاد ملی هم نجوشد! / گچساران،کدرمز یک نوسان گیری چرب

  دیگی که برای آنها نجوشد برای اقتصاد ملی هم نجوشد! / گچساران،کدرمز یک نوسان گیری چرب

آدرس کوتاه
امتیاز: Article Rating
روزهایی که نقشه بازار بورس رنگی یکدست سبز به خود می گرفت و «هیاهوی بشتابید که حراج است» از هر سو به گوش می رسید کسی به این فکر نمی کرد که شش ماه بعد گروهی از هموطنان شریف و صادق کشورمان، سرمایه خود را پای « سیگنال های دروغین» جریان های اختاپوسی از کف داده باشند، با وجود صدها تذکر خیرخواهان بازار اما برخی مسئولان بی توجه به تبعات ورود بدون مطالعه صدها هزار سهامدار، به این روزهای اقتصاد ایران فکر نکردند.

یکی از این رویدادهای پرحرف و حدیث، پروژه یک «محفل مالی خاص» بود که با کدرمز پتروشیمی گچساران و در روزهای آغازین رونق بازار سرمایه کشور کلید خورد. در این گزارش تلاش شده است تا سرحد ممکن از قصه پرغصه جولان اختاپوس های وال استریت ایرانی رونمایی شود.

کد رمز گچساران

همه چیز از یک پیش نویس مطالعاتی آغاز شد که یک مجموعه تامین سرمایه نسبت به بررسی دورنمای ارزش پروژه پتروشیمی گچساران تهیه کرده بود، پیش نویسی سرشار از دیتاهای غلط و محاسباتی که با اعداد نادست به نتایجی عجیب و غریب دست یافته بود و نشاندهنده سودآفرینی خارج از تصور پتروشیمی گچساران داشت، مجتمعی که هنوز فعالیت های اجرایی ساختمان و نصب تجهیرات آن تکمیل نشده و به میلیاردها تومان بودجه ریالی و صدها میلیون دلار تامین مالی ارزی نیاز دارد، اما برآوردهای آن پیش نویس نشان از سودآوری افسانه ای پتروشیمی گچساران داشت.
بازار به سرعت نسبت به این ماجرا واکش نشان داد، صف هجوم سهامداران از چارسوی بازار به سوی نمادهای مرتبط با گچساران روانه شد، اجازه بدهید ماجرا را از دریچه ای دیگر ببینیم:
پتروشیمی گچساران یک طرح بزرگ ملی است که به عنوان مبدا یکی از خطوط جریانی خط لوله اتیلن غرب قرار است یک میلیون تن اتیلن تولیدی اش را به 4 مجتمع معروف به «منطقه دنا» یعنی پتروشیمی های ممسنی، دهدشت، بروجن و کازرون برساند، به تعبیری دیگر این 4 مجتمع مصرف کنندگان اصلی تولیدات پتروشیمی گچساران هستند اما نگاهی به صورت های مالی گچساران نشان می دهد اساسا 3 شرکت از این لیست، سرمایه گذاران اصلی و صاحبان سهام مدیریتی گچساران نیز هستند، در حقیقت مصرف کنندگان اتیلن تولیدی پتروشیمی گچساران همان سهامداران اصلی این طرح هستند، شیوه ای که در روند توسعه صنعتی ایران روشی معمول و ضامن پیشرفت پروژه است، پتروشیمی های ممسنی و کازرون هر کدام مالک 22.32 درصد از سهام گچساران و پتروشیمی دهدشت مالک 21.14 درصد پتروشیمی گچساران هستند و مجموعا بیش از 65 درصد از سهام این پروژه در اختیار این سه شرکت است، ‏پس با این حساب سود افسانه ای که آن پیش نویس مطالعاتی مشکوک ذکر کرده بود قبل از هرجائی باید روانه این شرکت های سهامدار شود، صف انبوه خرید سهام در هر سه نماد، بازار را برای روزهای متعدد قفل کرد.

پرده سوم نمایش قبل از این مهیا شده بود، یک محفل مالی خاص که سناریوی این روند را تهیه کرده بود ( به نظر می رسد باید ارتباط آن مجموعه با سیگنال دهی های خرید و تهیه آن پیش نویس مشکوک مورد تحقیق و تفحص دستگاه های نظارتی قرار گیرد) میزان قابل توجهی از سهام سه شرکت پتروشیمی منطقه دنا را خریداری کرده بود، دست کم اهدافی استراتژیک برای این خرید های انبوه پیش بینی شده بود که در ایده آل ترین هدف، به دست آوردن حداقل یک کرسی مدیریتی در شرکت پتروشیمی گچساران بود، و در گام های بعدی هم اگر این کرسی به دست نیامد لااقل سهام از قبل خریداری شده را در پیک تقاضای عمومی برای سهام سه شرکت میفروخت و به سودی افسانه ای دست می یافت که حاصل « پروژه سیگنال سازی» بود.

یک سناریوی دیگر هم این بود که حق تقدم استفاده نشده در گچساران، توسط شرکتی که متعهد پذیره‌نویسی شده است به قیمت هر سهم بیش از 700 تومان خریده شود تا درنهایت ‏سودی افزون بر 3 برابر سرمایه‌گذاری محفلی انجام شده دراین پروژه نصیبشان شود.همه اجزای این سناریوی بی نقص ثروتی افسانه ای برای طراحانش در پی داشت.

عزم ملی، سنارویوی محفلی را به باد فنا می دهد

تا این جا همه اراده محفل مالی خاص روی سودآوری ناشی از چرخه دلالی و مالی سهام شرکت گچساران و شرکت های سهامدار آن می چرخید و اثری از همدلی برای به ثمر رسیدن این پروژه بزرگ اجرایی کشور در آن دیده نمی شد، ملاک اول و آخر فقط نوسان گیری روی سهام است و احتمالات مرتبط با نرخ سهام ، همین و بس. اما ماجرای گچساران یک روی مهم دیگر هم دارد، اینکه این مجتمع قرار است نقش کلیدی در ساختار جهش دوم صنعت پتروشیمی ایران ایفا کند، به تعبیری دیگر به پایان رسیدن فرآیند ساخت و تکمیل مجتمع در حال ساخت پتروشیمی گچساران نه تنها ایران را به یک تولید کننده بزرگ اتیلن و در غرب آسیا تبدیل می کند بلکه شریان تولید در سه مجتمع پراهمیت و اشتغال آفرین منطقه دنای زاگرس را هم فراهم می کند، از این منظر و با توجه به حضور هلدینگ خلیج فارس در به اتمام رساندن احداث مجتمع گچساران به یک « راهبرد حیاتی» در سیاست های کلان صنعت پتروشیمی تبدیل شد، با تغییر استراتژی های بالادستی تولید، حالا پای هلدینگ خلیج فارس هم به ماجرا باز می شود
[MEDIA:650G]
هلدینگ در ماجرا چه نقشی دارد؟

نام شرکت مجتمع صنایع پتروشیمی خلیج فارس در میان سهامداران مجتمع پتروشیمی گچساران با دارا بودن حدود 10 درصد سهام دیده می شود، اما ماهیت عملیاتی این شرکت فقط به وظایف سهامداری اش خلاصه نمی شود، در حقیقت هلدینگ خلیج فارس مسئولیت 40 درصد تولید ملی صنعت پتروشیمی ایران را بر دوش دارد، همین امر باعث می شود تااین شرکت به عنوان « لیدر تولید در اقتصاد پتروشیمی ایران» در مواقعی که موضوع تولید «جنبه ملی» پیدا می کند چشم بر روند سودآوری اش ببندد، مصداق بارز این نوع رویکرد را در عملکرد هلدینگ خلیج فارس به عنوان یکی از سهامداران شرکت پتروشیمی گچساران می بینیم، هلدینگ علی‌رغم سهم 10.65 درصدی در پتروشیمی گچساران تا پیش از افزایش سرمایه اخیر، بیش از 4 ‏هزار و 500 میلیارد تومان در این پروژه هزینه کرده و رسیدن این پروژه به پیشرفت 74 درصدی تا حد زیادی ‏مرهون همین منابع تزریق شده توسط هلدینگ خلیج فارس، فراتر از تعهدات خود به این پروژه است ، همین اقدام موجب شده این ‏هزینه‌ها به عنوان مطالبات وصول نشده در صورت‌های مالی فارس، مورد سوال حسابرسان قرار گیرد، مشارکت ‏حداکثری هلدینگ در این افزایش سرمایه و روشن شدن وضعیت مطالبات فارس از گچساران و برخی سهامدارانش نیز در ‏همین راستا بوده است.

نصف روز بومی زاگرس است نصف روز بروکر وال استریت!

برای محافل مالی خاص، سخت و باور نکردنی بود که می دیدند هلدینگ خلیج فارس به این پروژه ملی ورود کرده و بازار نوسان گیری و رونق سیگنال سازی های دروغین کساد خواهد شد، حالا وقت به میدان آمدن دستگاه شایعه ساز بود که تلاش هلدینگ برای ساماندهی به منابع مالی حاصل از افزایش سرمایه و هدایت آن به مسیر تکمیل پروژه را با تابلوهایی پوپولیستی همچون « زیان دیدن مردم محروم و سهامداران جزء شهرهای زاگرس نشین» تبلیغ کنند.
و عجیب اینجاست در شرایطی که برخی کانال های اجاره ای، پیشنهاد منطقی هلدینگ خلیج فارس برای افزایش سرمایه از طریق سلب حق تقدم را نشانه ای از توطئه برعلیه مردم محروم منطقه در بوق و کرنا کردند، بعد کاشف به عمل آمده که لیدرهای اعتراض های اخیر به این افزایش سرمایه که از سوی برخی رسانه‌ها سهامداران بومی منطقه زاگرس معرفی شده اند، گویی فقط بخشی از روز « بومی» هستند و در بقیه ساعات در نهادهای مالی فعالند و در سرچشمه منابع مالی نشسته اند.
هزاران سهامدار بومی و سنتی این شرکت ها فقط از یک مسیر زیان می دیدند، مسیری که به رشد تصاعدی ثروت « بازیگر چندچهره» این شرکت ها منتهی می شد، روش بازی به این گونه بود که بازیگر اصلی سهم را در کف قیمت به صورت انبوه می خرید و با ایجاد مکانیزم سیگنال سازی، مردم و سهامداران را به خرید سهم تشویق می کرد، نرخ سهام طبیعتا به دلیل افزایش تقاضا رشد می کرد و وقتی به نقطه « سقف قیمت» می رسید، بازیگر یادشده از سهم خارج می شد، با منفی خوردن های پیاپی سهم هزاران سهامدار مردمی که چشمشان به تابلو بود به امید ممانعت از ضرر بیشتر در صف فروش می ایستادند و وقتی قیمت سهم در اوج سقوط به کف خود نزدیک می شد باز سر و کله «سهامدار بازیگر چندچهره» پیدا می شد، تا این بار همان سهمی که قبلا به نرخی بالا فروخته بود را با قیمتی پائین مجددا مالک شود، این چرخه به رشد تصاعدی ثروت گرداننده این بازی منجر می شد، ثروتی که بر کوهی از زیان هزاران سهامدار بومی و سنتی معماری شده بود.
عجیب تر اینجاست که برخی از این سهامداران جزء و بومی منطقه اتفاقا در نهادهای مالی فعال هستند و منابع زیادی در اختیار دارند و البته بعضا عضو هیات مدیره این شرکت ها هستند و هیچ اقدامی در جهت تامین مالی آن شرکت هاجهت شرکت در افزایش سرمایه پروژه ملی گچساران نکردند.

دیگی که برای ما( آنها) نجوشد

تلاش فراگیر محفل مالی خاص برای سنگ اندازی در مسیر تامین سرمایه موردنیاز تکمیل پتروشیمی گچساران، مصداق همان مثلی است که برخی معتقدند اگر دیگی برای ما نجوشد پس بگذار برای هیچکس نجوشد( یا مثالی مشابه در ادبیات فولکور ایرانی) تامین سرمایه مورد نیاز برای پیشرفت بخش های باقی مانده مجتمع پتروشیمی گچساران، سودش به اقتصاد ایران می رسد اما وقتی از این سود، میزان مورد توقع برای محفل مالی نصیب نشود اصلا مهم نیست که این طرح ملی است یا نه.
در روزهای گذشته شرکت هلدینگ خلیج فارس اطلاعیه ای درارتباط با مباحث پیرامون این طرح منتشر کرده است از جمله در یک بند خاطر نشان کرده که : این افزایش سرمایه که نتیجه نهایی آن افتتاح و تولید و درنتیجه کسب درآمد و سود این مجتمع است، نه تنها موجب ‏ارزشمندتر شدن سهام، پتروشیمی گچساران می‌شود که موجب منتفع شدن سهامداران پتروشیمی‌های ‏ممسنی، کازرون و دهدشت خواهد بوده و موجب اشتغال زایی بیشتر و توسعه شهرستان گچساران خواهد شد.
اما به نظر می رسد برای محفل خاص شایعه آفرین نه راه اندازی یک طرح ملی اهمیت دارد، نه سودآوری سهام شرکت های مشارکت کننده و نه کم شدن از بحران بیکاری منطقه، در تفکر این محفل فقط نفع شخصی و محفلی اولویت دارد.






ثبت امتیاز
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.
ارسال نظر جدید

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: